گزارش نشست فیلم «پرستوهای عاشق» + عکسهای جدید از این فیلم
عصر روز سه شنبه دوم اسفند ماه نشست نقد و بررسی فیلم «پرستوهای عاشق» به کارگردانی فریال بهزاد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. در این جلسه فریال بهزاد(کارگردان)، غلامرضا آزادی(تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری)، آنا نعمتی(بازیگر)، علیرضا غفاری(مهمان ویژه) و محمدرضا لطفی(منتقد و مجری) حضور داشتند.
بقیه گزارش در ادامه مطلب ...
بانظرات خود به بهترشدن وب کمک کنید...
..........
به گزارش سینمانگار، عصر روز سه شنبه دوم اسفند ماه نشست نقد و بررسی فیلم «پرستوهای عاشق» به کارگردانی فریال بهزاد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. در این جلسه فریال بهزاد(کارگردان)، غلامرضا آزادی(تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری)، آنا نعمتی(بازیگر)، علیرضا غفاری(مهمان ویژه) و محمدرضا لطفی(منتقد و مجری) حضور داشتند.
فریال بهزاد: زاویه نگاه فیلمنامه اولیه یک فیلم سیاه اجتماعی و تلخ بود
در ابتدای نشست محمد رضا لطفی منتقد و مجری برنامه با بیان این موضوع که فریال بهزاد حدود ده سالی در سینما غیبت داشت، دست به ساخت فیلم «پرستوهای عاشق» زد و اساسا بهزاد کارگردانی است که دغدغه اصلی اش سینمای کودک است با طرح این پرسش که چه شد پس از این همه سال غیبت این فیلمنامه را دست گرفتید جلسه را آغاز کرد، که وی پاسخ داد: همان طور که خودتان هم اشاره داشتید شروع کار من و دغدغه اصلی من در سینما ژانر کودک است و دو فیلم اول من هم در همین گونه هستند، فیلم سوم من «روزی که خواستگار آمد» یک کار کمدی بود و کار بعدی ام «شور زندگی» یک درام بود تا این فیلم که به نوعی یک کمدی رمانتیک به حساب می آید، راستش من در طول این ده سال قصد ساخت فیلم داشتم، اما سناریوهایی که به دستم می آمد یا تصویب نمی شدند و یا برای آنها تهیه کننده پیدا نمی شد تا اینکه دیدم هرچه می روم به در بسته می خورم با این سناریو مواجه شدم که قبلا در فارابی تصویب شده بود و به همین دلیل آن را دست گرفتم و در یک بازنویسی صد و هشتاد درجه آن را تغییر دادم. در واقع فیلمنامه اولیه قصه همین چهار شخصیت بود، اما زاویه نگاه یک فیلم سیاه اجتماعی و تلخ بود که از نداشتن ها و کمبودها می گفت که من آن را تغییر دادم و در فضایی فانتزی با رگه های طنز بردم، در واقع مشکلات را بادید سرگرم کننده تری بیان کردم.
آنا نعمتی: از بعد از فیلم «دلباخته» قرار بود در فیلم فریال بهزاد باشم
در ادامه لطفی خطاب به آنا نعمتی بازیگر فیلم پرسید که نحوه پیوستن شما به این پروژه به چه شکلی صورت گرفت؟ که نعمتی پاسخ داد اولین فیلمی که من در آن نقش اصلی بازی کردم، یعنی «دلباخته» آقای آزادی تهیه کننده فیلم بودند و من در همان جا با جهان بینی غلامرضا آزادی آشنا شدم، بعد از آن فیلم آقای آزادی به من گفتند که خانم بهزاد قرار است که فیلمی بسازد و می خواهم تو نقش اصلی آن فیلم باشی، به هر حال آن اتفاق صورت نگرفت و از آن ماجرا سالها گذاشت و من در طول این سالها افتخار این را داشتم که سه بار جلوی دوربین آقای آزادی قرار بگیرم، تا اینکه بعد از بازی در فیلم «آل» آقای آزادی با من تماس گرفتند و خواستند که به دفترشان بروم و در آنجا بود که برای اولین بار خانم بهزاد را دیدم و بهم گفتند که ایشان قرار است بعد از ده سال فیلم بسازند و همین سرآغاز یک دوستی و همفکری خیلی گسترده میان من و فریال بهزاد شد.
غلامرضا آزادی: دوره ای شده است که اگر درباره بدبختی فیلم بسازیم فکر می کنند روشنفکر هستی
در ادامه منتقد برنامه از غلامرضا آزادی تهیه کننده و فیلمبردار فیلم پرسید که گویا پیش تر از اینها قرار بود فیلم به اکران درآید، اما اکران آن به تعویق افتاد، علت این به تعویق افتادن چه بود و اینکه چقدر از شرایط اکران راضی و خود فیلم به عنوان محصول نهایی راضی هستید؟ که آزادی در پاسخ به وی گفت متاسفانه اکثر فیلم های ما تبدیل به آثاری شده اند که بد را تبلیغ می کند و سیاه و چرک هستند و گویی ما همش باید درباره بدبختی جامعه فیلم بسازیم. گویی که اگر درباره بدبختی فیلم بسازیم انسان های روشنفکری هستیم، اما حقیقت این است که سینما رویاپرداز است و مردم دوست دارند که زیبایی را ببینند، ما نیاز به رنگ و نوآوری داریم. کشور ما مملکت رنگ است، کشور زیبایی هاست. دین ما دین قشنگی هاست. درست است که سینما یک حقیقت است، اما در واقع نمایش یک حقیقت است و معقوله زیبایی شناسی اساس هنر است. ما زشتی را هم می توانیم زیبا ببینیم. چرا باید دائما از خیانت و سیاهی فیلم بسازیم؟ از ملت ما بعید است. آیا واقعا ما همه سیاه و معتاد و درب و داغون هستیم؟ اگر چنین نیستیم پس چرا فیلمی که به زعم من فیلم شریفی است و پر است از رنگ و تبلیغ زیبایی باید این همه در صف اکران بماند؟ چرا باید در زمانی اکران شود که همه مردم به دنبال خرید شب عید هستند و چرا برای تبلیغ فیلم این همه مانع تراشی شود؟ مگر نه این است که ما داریم تصویر زیبایی از جامعه نشان می دهیم؟ حتما ما هم باید درباره معتادها و بدبختها فیلم می ساختیم تا فوری نوبت اکران بگیریم؟
علیرضا غفاری: زندگی در لانگ شات کمدی و در کلوزآپ تراژدی است
پس از پاسخ آزادی، لطفی خطاب به علیرضا غفاری مهمان ویژه خواست تا نظرش را درباره فیلم آخر فریال بهزاد بازگو کند که غفاری در ادامه این گونه پاسخ داد که در ابتدا می خواهم گلایه غلامرضا آزادی را پیرامون زمان نامناسب اکران فیلمش به حق بدانم چراکه اساسا پس از جشنواره فیلم فجر یک فضای فیلم زدگی به وجود می آید و دیگر اینکه به زعم من خاصیت یک اثر هنری و فیلم این است که کار کارگردان و تهیه کننده پس از فیلم تمام است و این اثر است که حرف فیلمساز را بازگو می کند. سینما یک هنر رویا پرداز است و قصه می فروشد، حال این قصه هرچه زیباتر بیان شود تماشاگر و مشتری بیشتری دارد. هالیود با کمک تکنولوژی قوی خود این قصه را زیباتر از جاهای دنیا به مردم عرضه می کند و کشوری مثل ما که از لحاظ تکنولوژی به پای آن سینما نمی رسیم سعی می کنیم با بیان و روایت جذاب این قصه را بازگو کنیم. «پرستوهای عاشق» قصه را خوب تعریف می کند و این حسن فیلم است. چارلی چاپلین می گوید زندگی در لانگ شات کمدی و در کلوزآپ تراژدی است و حقیقتا اینگونه است، خیلی زندگی ها از دور زیبا و رویایی هستند و وقتی که به آن نزدیک می شویم متوجه می شویم که چقدر غم انگیزند. این فیلم این نکته را هم به خوبی نشان می دهد. زیبایی های اصفهان و رنگ و قاب تصویر زیبا در فیلم پر است، اما اینکه این قاب تصویر زیبا چقدر در خدمت قصه است باید بگویم در جاهایی به شدت موفق است و در جاهایی به شدت ناموفق است. اساسا اگر قسمتی از فیلم برداشته شود و به کلیت فیلم لطمه نزند، آن قسمت دچار مشکل است. در این فیلم ما با صحنه هایی مواجه هستیم که عدم وجود آنها هیچ تغییری در فیلم به وجود نمی آورد. به عنوان مثال اگر بیش از پنجاه درصد از شخصیت یوسف تیموری از فیلم حذف شود هیچ اتفاقی نمی افتد و یا خواهر آنا نعمتی که خود یک شکست خورده عشق است می تواند به جای حضور زائد با دو دیالوگ به مخاطب شناسانده شود و دیگر اینکه سکانس پایانی فیلم که همه در حال خواندن رمان هستند به هیچ وجه برازنده فیلم نیست.
غلامرضا آزادی: دوازده دقیقه از فیلم دچار سانسور شده است
در ادامه این بحث مجری برنامه از فریال بهزاد درباره سکانس لباس عوض کردن حامد کمیلی در بوتیک توضیح خواست که عنوان کرد که در این سکانس ما به ناگهان وارد فضای فانتزی می شویم و آیا به نظر نمی رسد که مدت آن کمی طولانی است و می توانست کوتاه تر باشد؟ که وی پاسخ داد به اعتقاد من خیر، طولانی نیست و به هرحال اینجا کمی سلیقه ایی است و ما در کمدی رمانتیک از این فضاها استفاده می کنیم و می توانیم از این المان ها بهره بگیریم، مضاف بر اینکه اساسا این شخصیت یک شخصیت فانتزی است و این در راستای خود فیلم قرار دارد و من آن را طولانی نمی بینم و اصلا هنگام ضبط این سکانس از حامد کمیلی خواستم تا تصور کند که کسی در اتاق نیست و در رویای خود می خواهد لباس عوض کند و طبیعی است که وقتی انسان سرگرم کاری است و چشمی هم نظاره گر او نیست از خود حرکات عجیب غریب نشان بدهد. که لطفی در ادامه گفت اما در آن سکانس فروشنده مغازه حضور داشته و طبیعتا آن شخصیت تنها نبوده است، و بهزاد در پاسخ گفت همان طور که در فیلم دیدید آن فروشنده شیرین عقل بوده و در نتیجه بود و نبود وی چندان تاثیری نداشته است.
همچنین در ادامه این صحبتها غلامرضا آزادی خواست تا درمورد صحبت های علیرضا غفاری توضیح دهد که قبول دارم که بعضی شخصیت ها و سکانس ها قبل و بعد و بعد ندارند، اما علت آن این است که این فیلم دوازده دقیقه دچار سانسور شده است و خیلی از سکانس ها و شخصیت ها قبل و بعد دارند که متاسفانه برای نمایش آنها درآمده اند.
فریال بهزاد: یک اتفاق در زندگی هر آدمی را می توان از زوایای مختلف نگاه کرد
پس از صحبت های آزادی مجری و منتقد برنامه خطاب به فریال بهزاد کارگردان فیلم گفت که این بحث سکانس آخر که آقای غفاری هم به آن اشاره کردند، برای خیلی ها جای سوال ایجاد کرده بود. اینکه خب فضای خوانده شدن آن کتاب توسط کل شهر و آن هم در فضاهای مختلف و حتی هنگام دوچرخه سواری و غیره مسلما کار را از فضای رئال خارج می کند. منظور و هدف شما از این سکانس چه بوده؟ که بهزاد در پاسخ گفت قصد من در این سکانس به هیچ وجه ایجاد یک فضای کمدی نبوده است. در واقع من در این سکانس می خواستم بگویم یک سرگذشت، یک اتفاق و یک رویداد در زندگی هر آدمی را می توان از زوایای مختلف به آن نگاه کرد و هرکس با نگاه خودش می تواند آن را ببیند و برداشت خودش را داشته باشد. یک نفر ممکن است بخندد، یک نفر ممکن است گریه کند و یک نفر ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرد. در واقع کتاب سمبلی از سرگذشت یک آدم است که در مواجه با سایر انسان ها عکس العمل های مختلفی را شاهد هستیم. همان طور که ممکن است فردی از نگاه من آدم بسیار بامزه و شیرینی باشد، اما از نگاه شما یک انسان بی ادب و گستاخ باشد.
آنا نعمتی: موضوع را پیچیده نکنیم. یا فیلمی را دوست داریم یا نداریم
پس از صحبت های بهزاد مجری برنامه از آنا نعمتی توضیح خواست که به نظر شخص شما تماشاگری که فیلم «پرستوهای عاشق» را برای دیدن در سالن سینما انتخاب می کند به دنبال چه چیز به سینما می آید؟ و فکر می کنید چقدر راضی سالن را ترک می کند؟ که نعمتی در پاسخ گفت ببینید به نظر من مردم حق انتخاب دارند، مردم حق دارند تا فیلم مورد نظر خود را انتخاب کنند و یکی ممکن است به ژانر وحشت علاقه داشته باشد و یکی ممکن است دنبال فیلم های کمدی باشد یا نفر دیگری علاقه مند سینمای ملودرام باشد. این به ذاته نه تنها بد نیست که طبیعت مخاطب سینما است و نمی توان تنوع سلیقه و خواسته را از تماشاگر گرفت و محکومش کرد که باید چیزی که ساخته ام را ببینی، به نظر من این ما به عنوان سینماگران و مسولان فرهنگی کشور هستند که موظفیم و موظفند که برای همه نوع سلیقه خوراک تهیه کنند و صاحب سینمای پر تنوعی از لحاظ گونه باشیم. به اعتقاد من نباید موضوع را پیچیده کنیم. ما یک فیلم را دوست داریم و یا دوست نداریم.اگر دوست داشته باشیم راجع به نکات مثبتش حرف می زنیم و درباره آن بحث می کنیم، اما اگر دوست نداشتیم. خب دوست نداریم، دیگر نباید بگوییم که در فلان صحنه چرا فلان شخصیت اینطوری رفته؟ بله! اینطوری رفته چون در ذهن سازنده و فیلمساز فیلم اینطوری شکل گرفته بود که باید اینطوری بره. این را قبول کنیم که دوست نداشتن یک فیلم اصلا چیز بدی نیست، همان طور که دوست داشتن یک فیلم هم نشانه شاهکار بودن آن نیست. چون با سلیقه طرف هستیم. با تنوع سلیقه و دیدگاه. درست همان چیزی که خانم بهزاد در مورد سکانس آخر فیلم به آن اشاره کردند.
این نشست در ساعت 22 با تجلیل از عوامل به کار خود پایان داد.