.. خلاصه ی پرستو های عاشق - ஜ هواداران نیوشا ضیغمی دختر آفتاب ஜ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خلاصه ی پرستو های عاشق

خلاصه داستان :
منصور جوانی است با بلندپروازی های بسیار.او که آرزوی پرواز در سر داشته و بخاطر علاقه اش به هواپیما به کاپیتان معروف است ، ناکامی های دوره متوسطه و فوت ناگهانی پدرش مسیر زندگی او را تغییر داده است.منصور که در دوران دبیرستان شیفته ادبیات بوده به علت یک سوتفاهم و توسط معلم ادبیات خود استاد صیقلی اخراج می شود و علاقه اش به ادبیات و انگیزه تحصیل را از دست می دهد و از آن دوران تنها روحیه خیال پردازش باقی می ماند.

 

 


حالا پس از گذشت سال ها منصور مکانیک سیار است و در عین حال یک موتور سوار قابل.او با دوست دوران کودکی اش بیژن زندگی می کند.او برای مهیا شدن امکانات ازدواج با لیلی به سختی کار می کند و پول جمع می کند ، اما ناگهان متوجه می شود لیلی با پسر عموی پولدارش ازدواج کرده است.این ناکامی سرخورده اش می کند ولی با کمک بیژن روحیه اش را به دست می آورد.مدتی بعد و در موقیتی ناخواسته با سارا که بسیار متمول است و دوست نویسنده اش افسانه که معلم فرانسه او هم هست روبرو می شود.منصور تصور می کند سارا برای زندگی مشترک با او مناسب است.افسانه که می داند سارا بزودی به فرانسه می رود با این آشنایی مخالف است و او را مجبور می کند حقیقت را به منصور بگوید ، اما این موقعیت پیش نمی آید.سارا برای گفتن حقیقت منصور را به مهمانی خداحافظی اش دعوت می کند.منصور که تصور می کند این مهمانی برای آشنایی او با خانواده سارا برگزار شده ، وقتی حقیقت را می فهمد دوباره احساس سرخوردگی می کند و از سارا به خاطر نگفتن حقیقت عصبانی می شود ولی نمی تواند خشمش را به سارا منتقل کند.او به سراغ افسانه می رود و از فرط عصبانیت اعتراف می کند که در تمام این مدت ماشین ها و لباس هایش عاریه بوده و ظاهر سازی می کرده و او هم مثل سارا حقیقت را نگفته و از افسانه می خواهد این حرف ها را به سارا بگوید.افسانه می گوید فقط معلم سارا بوده و دیگر او را نخواهد دید و منصور را ترک می کند ، اما دست نوشته هایش جا می ماند.منصور آن ها را می خواند.هنگامیکه نوشته ها را به افسانه باز می گرداند از رمان او بشدت انتقاد می کند.افسانه عصبانی می شود و با هم مشاجره مفصلی می کنند در نهایت افسانه به منصور پیشنهاد می دهد مدتی به عنوان سوژه داستانش با او همکاری کند.منصور می پذیرد اما شرط می گذارد که این همکاری یک هفته بیشتر طول نکشد.در طول این مدت منصور موفق می شود نگاه بیش از اندازه منطقی افسانه را تغییر دهد و افسانه هم از بلند پروازی های منصور می کاهد و تعادلی در او ایجاد می کند.رمان افسانه تمام می شود.او رمان را به استاد صیقلی که حالا از آموزش و پرورش بیرون آمده و استاد داستان نویسی شده نشان می دهد.با کمک استاد رمان برای چاپ آماده می شود.با پایان یک هفته ارتباط افسانه و منصور با هم قطع می شود.آنها تازه درک می کنند که به یکدیگر علاقه مند شده اند اما هیچکدام با دیگری تماس نمی گیرد تا اینکه بیژن متوجه می شود که منصور قصد دارد در یک مسابقه موتورسواری از روی یک مانع بلندی بپرد.تلاش بیژن برای منصرف کردن منصور بی فایده است و او برای این کار از افسانه کمک می گیرد.افسانه خود را به میدان مسابقه می رساند ، هر دو در مورد احساساتشان حرف می زنند.افسانه از منصور خواهش می کند که از مانع نپرد اما منصور صدای او را نمی شنود و می پرد.افسانه دلخور می شود و آنجا را ترک می کند.منصور که حالا یقین پیدا کرده افسانه همان کسی است که او را خوشبخت می کند به سراغش می رود و از او عذرخواهی می کند و حلقه ای را که یادگار مادرش بوده به افسانه می دهد و از او می خواهد که در مورد پیشنهادش برای ازدواج فکر کند.وقتی منصور به خانه باز می گردد همه چیز بهم ریخته است و بیژن در خانه نیست.منصور که مدت هاست رفتار مشکوک بیژن را زیر نظر دارد ، با کمک شماره ای که روی تلفن خانه افتاده برای جستجوی بیژن تلاش می کند و با قاچاقچیان دارو روبرو می شود.به افسانه تلفن می کند و او را در جریان می گذارد و به سراغ سردسته قاچاقچیان می رود.آنها منصور را هم می گیرند و به مخفی گاهی که بیژن هم در آن زندانی است می برند. بیژن اعتراف می کند که در دام این گروه افتاده و آنها به بهانه تهیه داروهای نایاب مادر مریضش او را وادار به همکاری کرده اند.آن دو تلاش می کنند از آنجا خارج شوند اما با افراد قاچاقچی درگیر می شوند و در آخرین لحظه نیروی انتظامی از راه می رسد.پس از رهایی ، منصور افسانه را همراه استاد صیقلی که برای کمک به افسانه آمده است ، در کلانتری می بیند.با دیدن استاد به یاد گذشته می افتد و آنها را ترک می کند.با کمک افسانه سوتفاهم گذشته میان استاد و منصور از بین می رود و افسانه با پذیرفتن حلقه یادگاری مادر منصور ، به درخواست او برای ازدواج پاسخ مثبت می دهد.



برچسب‌ها: فیلم ها
+ پنج شنبه 89/8/13 11:31 عصرادمین | نظر

...
...... atereSaz.ir/news -->