آهای فرهاد مجیدی
من یک پرسپولیسی دو آتیشه و اینجا هم یه وب هنری است
اما فرهاد مجیدی رو جه استقلالی ها و چه پرسپولیسی ها دوست دارند
بازیکنی که حتی یک دقیقه بازی کردنش برای هم تیمی هاش قوت قلبه
حالا استقلال بدون فرهاد کمرش میشکنه.
خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم که فرهاد مجیدی قراره از استقلال و در نتیجه کلا از لیگ ایران بره
به همین دلیل هم هیچ جایی رو بهتر از نوشتن تو وبم پیدا نکردم ، تا احساساتم رو در قالب چند ستری بنویسم.
هنوزهم تو خورشیدی ولی غروب نداری
هنوز هم تو دریایی ولی ساحل نداری
هنوز هم تو تک ستاره ی فوتبال مایی
و هنوز هم تو بهترین شماره 7 آسیایی
آهای فرهاد مجیدی
این پست رو تقدیم به یکی از بهترین دوستام مژده عزیز میکنم
که عاشق فرهاده ...
در ادامه مطلب میتونید از ابتدای ماجرای رفتن فرهاد مجیدی تا انتهای اون رو در وب بخونید...
اول قصه...
یکی بود یکی نبود ...
ماجرا از همان اول فصل شروع شد. وقتی فرهاد مجیدی بعد از چند جلسه تمرین بدنسازی، راهی امارات شد. همان موقع بسیاری گفتند اختلافاتی در درون تیم ایجاد شده؛ اما بعدها فرهاد گفت برای کارهای شخصی به امارات رفته بود. برای کارهای شرکتش و البته برای دخترش. هیچ کس نمیتواند بداند فرهاد مجیدی و دخترش تا چه اندازه به هم وابستهاند. او بعد از چند روز حضور در امارات، به تمرینات برگشت تا با حضور فرهاد و ملیپوشان، تمرینات کاملا جدی شود. البته همه متوجه شدند که دل فرهاد پیش دخترش مانده و او نگران بهانههایی است که دختر فرهاد برای پدر میگیرد.
مظلومی نگران است
در فصلی که مظلومی قهرمانی نیم فصل را به دست آورده، همه چیز به فرهاد مجیدی بستگی دارد. این فصل نه اصفهانیها قدرت چند سال اخیر را دارند و نه پرسپولیس، تیم قدرتمندی است. بهترین فرصت برای استقلال به دست آمده تا با این تیم پرستاره قهرمان شود و حالا این بحث دارد همه رویاهای مظلومی را خراب میکند. شاید صحبتهایی که مظلومی درباره جدایی مجیدی کرد به دلیل نگرانی بسیار بالای او بود.
قضیه قرار نبود رسانهای شود
فرهاد مجیدی بعد از بازی با صنعت نفت آبادان ماجرای سفر به امارات را به فتحالله زاده گفت. او گفت که دخترش در طول فصل که فرهاد در ایران مشغول بازی است، در دبی برای پدر بهانه میگیرد و کم کم دارد کار برای هر دو نفر سخت میشود. البته در پایان این مذاکرات، دو طرف قرار گذاشتند که موضوع رسانهای نشود.
صحبتهای مظلومی در رسانهها نشان از آن دارد که سرمربی استقلال از اینکه کاپیتان تیمش در چنین فصل حساسی قصد جدایی دارد، به شدت نگران شده. او قبل و بعد از بازی با نفت تهران به رسانهها گفت که فرهاد میخواهد برود. برخی معتقدند که مظلومی این بحثها را به رسانهها کشاند تا فرهاد در منگنه فشار رسانهها و هواداران از تصمیمش منصرف شود. البته او تا حدودی هم موفق شد.
هواداران در خانه فرهاد
بعد از بازی استقلال و نفت تهران، هواداران به در خانه مجیدی رفتند تا با تجمع مقابل خانه کاپیتان استقلال، او را از تصمیمش منصرف کنند. یکی از هواداران میگفت ما فقط آمدهایم تا فرهاد را احساسی کنیم.
به نظر میرسد آنها توانستهاند به هدفشان برسند. چون فرهاد مجیدی بامداد دیروز با دنیایی از تردید راهی فرودگاه امام (ره) شد. او که قرار بود در سکوت خبری به دبی برود، در میان نگاههای هواداران که هزاران پیام برای او داشت، به فرودگاه رفت. با حالتی که اصلا یقین در آن نبود و همین برای هواداران نویددهنده به نظر میرسید.
پیشنهاد اماراتیها
مجیدی به دنبال پیشنهاد مالی مناسبی که باشگاههای الوصل و الوحده امارات به او داده بودند، تا حدودی بر سر دو راهی قرار گرفته بود؛ اما موضوع مالی برای فرهاد در اولویت چندم بود. او قبل از هر چیز به دنبال این بود که در کنار دخترش باشد. اماراتیها او را همین زمان میخواهند و این یعنی اگر کاپیتان 36 ساله استقلال تا انتهای فصل صبر کند، شاید دیگر چنین پییشنهاد اغواکنندهای مطرح نشود.
داستان یک مشورت کلیدی
فرهاد قبل از آنکه راهی امارات شود، از یکی از اسطورههای فوتبال ایران نظر خواست تا بداند چه باید بکند. پاسخ این بازیکن اسبق و مربی مطرح این روزهای فوتبال ایران کاملا غیر قابل پیس بینی بود: «من جای تو بودم از ایران نمیرفتم».
فرهاد البته به او گفت که جدایی در اوج، خاطرات او را همیشه در ذهن هواداران زنده نگه میدارد. مشکلی که بسیاری از فوتبالیستهای ما دارند و دوست دارند تا زمان عصا به دست شدن فوتبال بازی کنند.
دلگیری از اطرافیان
اگرچه این طرو عنوان شده که فرهاد مجیدی برای حضور در کنار دخترش به دبی رفته؛ اما خبرهای در گوشی چیزهای دیگری میگوید.
کاپیتان استقلال از حرفهایی که برخی اطرافیان باشگاه میگویند به شدت دلگیر است. اینکه جایی عنوان شده بود که «فرهاد برای آشتیانی بهتر میدوید و بهتر گل میزد». این حرف حتی در زمان پرواز فرهاد به دبی هم روی دل کاپیتان مانده بود.
او برمیگردد؟
مجیدی قرار بود در سکوت کامل خبری راهی امارات شود؛ اما نشد و همین وضعیت، شاید به طور کلی، تصمیم او را عوض کند. او در ورزشگاه آزادی، مقابل در خانهاش و حتی در فرودگاه، هوادارانی را دیده بود که با اشک از او خواسته بودند در تصمیم خود تجدید نظر کند. او هنگام رفتن از هوادارانی میگفت که به استقلال این فصل دل بستهاند و نمیشود از آنها دل کند. حرفهای او در زمان رفتن، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش. حداقل تا 15 روز او در امارات است و در همین مدت مشخص خواهد شد که او از میان این دو عشق، کدام را انتخاب خواهد کرد. او ابتدای فصل هم قرار نبود که بیاید و باز، استقلال را انتخاب کرد و این بار هم بخت استقلال برای پیروزی در این دوئل، بسیار زیاد است. هواداران استقلال امیدوارند باز هم عشق آنها، کاپیتان را به ایران بیاورد تا یک نیم فصل دیگر هم برای آنها بازی کند.